فقهای اسلام فقه را به(معرفه الاحکام الفرعیه عن ادلتها التفصیلیه)تعریف داده اند.
همانطور که از تعریف مذکور ظاهر می گردد راه شناخت احکام الهی به صورت اجتهادی متوقف بر فهم درست و دقیق ادله می باشد.
ادله تفصیلیه نیز از دوجهت نیاز به بحث و بررسی دارند:
الف_بررسی کلی ادله تفصیلی
ب_بررسی تک تک ادله در هر باب خاص فقهی.
محل بحث از جهت اول را علماء به صورت جدای از فقه استدلالی در علمی به نام‘اصول فقه’ مورد بررسی قرار داده اند.
از این رو است که علم اصول فقه دارای اهمیت بسیاری برای محصلین فقه اسلامی می باشد.
اصول فقه از زمان شیخ مفید تا عصر حاضر ادوار بسیاری را به خود دیده است به گونه ایی که گاهی به اعلی درجه رشد و نمو رسیده و در وره ایی با موانع بسیاری جهت رشد مواجه شده است.
لکن آنچه مسلم است علم اصول علمی است پایان نا پذیر که ملازم وجود جامعه بشری و اسلامی می باشد و حیات وقوام او با وجود جامعه بشری اسلامی است.
این علم بعد از قرن ها حرکت افق های جدید بسیاری را شکافته است لکن در چند قرن اخیر از زمان شیخ اعظم انصاری تا به عصر حاضر علم اصول رشد بی سابقه ایی داشته است و از تمام علوم اسلامی پیشی گرفته.
حرکت سریع علم اصول عامل شده است که وقوف بر جمیع مبانی و اشکالات توسط طلبه محال عادی باشد.
از این رو طلاب گاهی با بعضی نظریات اصولی در دوران تحصیل جز در درس خارج آشنا نمی شوند که این امر عامل سخت شدن مباحث اصولی شده است.
از این جهت علمای اصول تلاش کرده اند تا کتابی مختصر در بیان جمیع اراء تا عصر حاضر تالیف بکنند لکن سرعت تولید علم کتب مذکور را ناقص جلوه میده.
آیت الله کاظمی در کتاب‘الکفایه من الاصول’ توانسته مباحث دقیق اصولی را به صورت جامع و مختصر گرد آوری کرده وآراء اصولي خود را که ناشی از شاگردی محققانی چون:آیات عظام در نجف اشرف وقم مقدس در كتاب خويش انعكاس داده است.
از اين رو بر طلاب علوم ديني لازم است براي آشنايي با اقوال وادله مسائل اصولي اييين كتاب را به عنوان كتاب مرجع و درسي خويش قرار دهد.