منابع فرهنگی هر ملت نشان¬دهندۀ غنای فکری آن جامعه است. توجه به این منابع به مثابه¬ی پشتوانه¬ی¬ ارزشمندی است که ارکان فکری آن جامعه را سامان می¬بخشد. تعالی و پیشرفت هر ملت مرهون توجه و استفاده از منابع فکری گذشتگان است. میزان بهره¬مندی از آثار قدما، زمینه¬ی باروری و تولید بیشتر را در اعصار بعد فراهم می¬سازد. لذا پرداختن به چنین امری علاوه بر تکریم و معرفی تلاش پیشینیان، هموارکننده¬ی راه دشوار تعالی فرهنگی هر جامعه است، در این راستا کشف گنجینه¬های پنهان ماندۀی اندیشمندان پیشین و انتشار و معرفی آن آثار، گامی بلند خواهد بود؛ به عکس غافل ماندن از این گنجینه¬ها و مخازن، خسرانی بزرگ در پی خواهد داشت، چرا که عدم توجه به تصحیح نسخ خطی موجود می¬تواند در طول زمان، منجر به نابودی و هدم آنان گردد که این امر به معنای قدرناشناسی و از دست دادن متون غنی علمی است.
خوشبختانه در دوره¬ی معاصر به این امر توجه کافی صورت گرفته و بازسازی و تصحیح نسخ خطی که احیای میراث هر فرهنگی است، نه تنها کاری ارزشمند که گاهی از تولیدات جدید نیز مهم¬تر دانسته شده است؛ چرا که هم تکریم گذشتگان و هم راهگشا برای آیندگان است.
مدرسه¬ی نجف در تعلیم علوم نقلی خاصه در حیطه¬ی فقه و اصول، افراد بزرگی را در خود پرورانده که شیخ انصاری و اعاظم شاگردان وی نظیر آخوند خراسانی، میرزای شیرزای، میرزا حبیب الله رشتی، آخوند اَسکی و بسیاری دیگر از بزرگان همچون ستارگانی بر آسمان فقاهت درخشیده¬اند و آثار و تحلیلات این بزرگان تا به امروز محل بحث و دقت نظر اهل تفقه می باشد. به جرأت می¬توان مکتب نجف را حاصل فقاهت هزار ساله¬ی فقهای سلف امامی دانست، نکته¬ای که در شکل گیری مکتب نجف بسیار حائز اهمیت است، پیدایش مکتب اخباری¬گری میباشد، پس از استیلای جریان اخباری گری، تا مدتها بدون هیچ سازمان و متدلوژی مشخصی منابع اسلامی مورد پژوهش قرار می گرفت که فاقد ثمرهی علمی و تربیتی قابل توجهی برای حوزه های علمیه بود. تا این که با حاکم شدن اندیشه¬ی وحید بهبهانی، اندیشهی اخباری منزوی شد. با اثر بخشی علم کلام در مواجهه با اصول فقه و به تبع آن فقه شیعه، مجددا جهش معرفتی جدیدی در حوزه¬های علمیه رخ داد که آن رویش علمی - فقهی با عنوان «مدرسه فقهی نجف» خوانده می¬شود. حدوسط اصلی در تمایز مکتب نجف نسبت به اسلاف اخباری خود، ارائه¬ی نگاه سازمانی به منابع دین و استنباط احکام از کتاب و سنت فارغ از شأن نزول و صدور آن هاست که نتیجتا انعطاف و کارکرد گستردهتری در شریعت شیعی ایجاد می کرد. با توجه به همزمانی این نوع از استنباط با تجارب سیاسی-اجتماعی فقهای شیعه در دوران صفویه و قجریه اول، موضوع کارکرد شریعت شیعی در عرصه¬ی اجتماع به شدت پر رنگ شد چرا که اولا تعبد به استظهار بدوی از کتاب و سنت بواسطه استنباط سازمانی کنار گذاشته شد و علم اصول، توانست انعطاف لازم را برای تحقق احکام فقهی در عرصه های اجتماعی فراهم آورد و در ثانی موقعیت های سیاسی-اجتماعی که فقهای شیعه را در معرض قدرت و تصمیم گیری قرار می داد به طرح موضوعات فقه سیاسی مثل مباحث ولایت و وکالت و مابقی احکام اجتماعی سوق می¬داد.
ملا لطف الله لاریجانی نیز که شاگرد شیخ اعظم و تربیت یافته این مکتب است، و مشی فقهی و استنباطی وی دارای چنین خصایصی می¬باشد. او در روش اجتهادی خود پیرو مشرب استاد خود بوده و در مقام نقد نظر از شجاعت علمی بالای برخوردار است و همچون مرحوم شیخ با ادله متقن به بیان تحلیلات خود و ارائه فتوا می پردازد. در منابع تاریخی و حتی آثار خود آخوند اَسکی، اطلاعات کمی از وی موجود است که گاهی از چند خط تجاوز نمیکند. به همین جهت این فحل اصولی در تاریخ فقاهت محجور مانده است. آثار موجود از آخوند اَسکی که با موضوعات و عناوین مختلف است به پنج الی شش اثر می¬رسد که همگی در برگیرنده موضوعات فقهی،اصولی و حواشی و شروح بر آثار بزرگان است. از آثار برجای مانده از این متفکر حاشیه¬ی ارزشمند ایشان مسمی به «ذریعه الاعتماد» میباشد. با توجه به این¬که تصحیح نسخ خطی امکان شناساندن آراء یک متفکر به جامعه علمی را فراهم می¬سازد، به نظر آمد تصحیح «ذریعه الاعتماد» نیز می¬تواند علاوه بر شناساندن شخصیت علمی و تلاش¬های وی، به شناخت هرچه بیشتر فقهای نجف و فهم درست¬تری از تفاوت¬های اندیشه-های آنها کمک کند.
بهمین جهت در این اثر این کتاب که به صورت مخطوط در مخازن خطی موجود بود به صورت چاپی برای استفاده بیشتر محققین به چاپ رسید