فرزندخواندگی بینالمللی، تبلور شکلی از فرزندخواندگی است که در آن طرفین فرزندخوانده اولیاء فرزندخواندگی دارای تابعیت واحد نباشند به عبارت دیگر اگر در جریان فرزندخواندگی «عنصر خارجی» متصف به یکی از طرفین باشد، فرزندخواندگی بینالمللی تحقق مییابد. نسبت به تأسیس حقوقی فرزندخواندگی حساسیتهای بسیاری از طرف مجامع بینالمللی نشان داده شده است. به عنوان مثال یونسکو مهمترین دلیل را سوءاستفاده از این نهاد ذکر کرده است. اینگونه حساسیتها بیشتر در کشورهای پذیرنده (مقصد) که تقاضای بیشتری برای اینگونه فرزندخواندگی دارند ابراز شده است. البته توجه مطلوب به این وضعیت، مدیون فعالیتهای بینالمللی کشورها و سازمان ملل میباشد.
فرزندخواندگی در چندین کنوانسیون مورد اشاره قرار گرفته است، یکی از مهمترین آنها کنوانسیون حقوق کودک است، کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل با شعار احترام به شرافت لاینفک تمام اعضای خانوادة انسانی، و برابری حقوق آنها، دولتها را موظف نموده تا به شرافت و ارزشهای وجودی انسان، مخصوصاً کودکان احترام بگذارند و با اجرای سیاستهای افتراقی نسبت به آنها تلاش خود را در این زمینه به اثبات برسانند. مستند به ماده 20 این کنوانسیون، دولتها باید در قانونگذاریهای خود بر «نفع محض» کودکان تأکید نمایند، در این راستا، ماده 21 کنوانسیون تأکید فراوانی بر پذیرش نهاد فرزندخواندگی داشته و دولتها را موظف نموده تا با ارجحیت نفع کودک را در متن قوانین خود لحاظ نمایند. بندهای ب – ج- د ماده 21 کنوانسیون حقوق کودک، به فرزندخواندگی خارجیان اشاره دارد، ضمن آنکه تلویحاً و مصرانه بر حساسیت آن صحه گذاشته و بر تضمین حقوق این دسته از کودکان تأکید میکند: ماده یاد شده مقرر میدارد «کودک خارجی قبول شده برای فرزندخواندگی باید از همان شرایط برابر فرزندخواندگی ملی (کشور مقصد) بهرهمند شود».
در حقوق بینالملل، کنوانسیونهای دیگری چون، کنوانسیون 1924 ژنو در مورد حقوق کودک، بیانیه مجمع عمومی سازمان ملل در 20 نوامبر 1959، در خصوص کودکان فرزندخوانده، ماده 23 و 24 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده 10 میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به این مهم اشاره داشتهاند.
ولی علاوه بر کنوانسیونهای فوق مهمترین کنواسیون در این زمینه که به صورت خاص، این بحث را مطمح نظر قرار داده است، کنوانسیون مصوب 29 مه 1993، در مورد «حمایت از کودکان و همکاری در زمینة فرزندخواندگی بینالمللی» میباشد که توسط کنفرانس حقوق بینالملل خصوصی در لاهه تصویب و در 5 مه 1995 لازمالاجراء شد، این کنوانسیون راهکار بزرگی در مسأله فرزندخواندگی بین کشوری محسوب میگردد که موانع بسیاری از سوءاستفادهها را در این زمینه از بین برده و تأمین اهداف فرزندخواندگی بینالمللی را فراهم نموده است. طبق این کنوانسیون دولتها موظفند تا با تعامل تنگاتنگ و جدی، به ویژه با ارتباط تنگاتنگ میان قضات و دستگاههای اداری کشورهای مبداء و مقصد به اهداف این کنوانسیون نائل گردند.
با توجه به اینکه این کنوانسیون، قدم مهمی در تضمین حقوق کودکان در عرصه بینالمللی به ویژه فرزندخواندگی محسوب میشود، به همین جهت در این کتاب مقررات کنوانسیون مذکور به زبان فارسی ترجمه شده است، تا بستری برای آشنایی بیشتر با این کنوانسیون و همچنین بحث فرزندخواندگی بین کشوری محیا شود.